تحلیل یک انحراف تاریخی؛ چگونه قرآن ناطق ۵۰ سال پس از پیامبر(ص) بر نیزه رفت؟/ چرایی قیام حسینی و وظیفه امروز ما

همزمان با فرارسیدن ایام سوگواری سید و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین(ع)، آیت‌الله رضا رمضانی دبیرکل مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) و عضو خبرگان رهبری در گفتاری به آموزه‌های بلند عاشورا و ویژگی و پیام مکتب سیدالشهدا پرداخت.
اشتراک گذاری
10 تیر 1404
21 بازدید
کد مطلب : 8593

همزمان با فرارسیدن ایام سوگواری سید و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین(ع)، آیت‌الله رضا رمضانی دبیرکل مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) و عضو خبرگان رهبری در گفتاری به آموزه‌های بلند عاشورا و ویژگی و پیام مکتب سیدالشهدا پرداخت.

متن این گفتار بدین شرح است:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین. الحمدلله الذی هدانا لهذا، ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله. الصلاه و السلام و تحیه و الاکرام علی سیدنا و نبینا، شافی ذنوبنا، طبیب نفوسنا، ابوالقاسم محمد صلی الله علیه وآله وسلم.

نزدیک ایام محرم هستیم و نکاتی به ذهن ما رسید که برادران مبلغ و خواهران ما در حوزه تبلیغ در ایام محرم اگر به آن‌ها توجه داشته باشند، به‌نظرم مناسب خواهد بود.

محرم: جلوه‌گاه حماسه، معرفت و تکلیف

همواره محرم مسیری را برای مؤمنین و برای کسانی که اعتقاد دارند، مشخص می‌کند. ایام محرم که می‌شود، یک فضای حماسی، فضای معرفتی، فضای عرفانی، فضای تکلیف‌مدارانه، فضایی که بر اساس وظیفه‌شناسی هست، برای همه به‌نوعی جلوه جدیدی پیدا می‌کند.

دو رویکرد به محرم: چرایی یا چگونگی؟

اولاً، درباره خود محرم دو بحث همواره مطرح است: یکی در خصوص چگونگی جریان عاشورا و دوم در رابطه با چرایی آن. چرایی‌اش نیاز به تحلیل دارد که چرا چنین اتفاقی رخ داد. ما بیشتر باید به این حوزه بپردازیم و نگاهمان این است که این حوزه کمتر به آن پرداخته شده است؛ نسبت به چگونگی بیشتر پرداخته شده.

انحراف تاریخی: از قرآن صامت تا قرآن ناطق بر نیزه

چه اتفاقی افتاد که بعد از رحلت رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم، سی سال نگذشته قرآن صامت [= قرآن نازل] را بالای نیزه گذاشتند؟ از آن استفاده ابزاری کردند؟ چه عاملی باعث شد که بعضی‌ها آن جریان را به آن صورت پذیرفتند که بعد، اتفاقاتی رخ داد که منجر به یک سری تنش‌ها و جنگ‌ها شد؛ مثل جنگ خوارج و مانند این‌ها. و همین‌طور چه اتفاقی رخ داد که بعد از پنجاه سال، قرآن ناطق بالای نیزه قرار گرفت؟

امام حسین علیه‌الصلاه والسلام، تجسم عینی قرآن بود. به‌تعبیری، از حضرت فاطمه سلام‌الله علیها، نسبت به پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم داریم که می‌فرماید: «کان خلقه القرآن». یعنی اگر خُلق پیغمبر اکرم می‌خواهد در خارج، [و] خُلق قرآن کریم می‌خواهد در خارج تجسم پیدا بکند و تحقق پیدا بکند، خود پیامبر اکرم است. پیامبر اکرم به‌تعبیری، آن قرآن عینی است، آن قرآن خارجی است و این خیلی مهم است. و این نقش را ما به حضرات معصومین هم می‌دهیم؛ یعنی حضرات معصومین سلام‌الله علیهم اجمعین همه‌شان نقش توسلی دارند؛ یعنی تجسم عینی قرآن کریم هستند. لذا ما معتقدیم که ائمه علیهم‌السلام قرآن ناطقه‌اند.

چرایی فاجعه کربلا: تلخ‌ترین صحنه تاریخ

خب، چرا این اتفاق افتاد؟ این باید خوب بحث بشود. چرایی قضیه که به چنین اتفاقی منجر شده و سر نوه رسول خدا بالای نیزه قرار گرفته، این از تلخ‌ترین صحنه‌هایی است که در تاریخ رخ داده.

واکاوی چگونگی عاشورا: مقابله با تحریفات و شبهات

بحث دیگر هم در رابطه با چگونگی است. شب عاشورا و روز عاشورا چه اتفاقاتی رخ داد که در تاریخ مفصلاً به آن پرداخته‌اند. تحریف‌هایی هم در این زمینه صورت گرفته ولی در عین حال، ما وقتی که مراجعه می‌کنیم به کتب مختلف، می‌توانیم با توجه به یک سری ملاک‌هایی، روشن کنیم که کدام یک از این‌ها تحریف است. البته با یک سری تحریف‌های معنوی و تحلیلی هم مواجه هستیم. این هم البته [در] کتب تاریخی برخورد می‌کنیم. مثلاً برخی نقل قصه کربلا را حرام می‌دانند. «یحرم علی الوافد و غیره روایت قتل…» با این تحلیل که خب، یزید ممکن است توبه کرده باشد و شما بالاخره وقتی که این روایت را نقل می‌کنی، لعن می‌کنی بر یزید به‌خاطر این جنایت بزرگ و تلخ. یا اینکه یک تحلیل دیگری می‌کنند که او مجتهد بود ولی خطا کرد: «اجتهد و اخطأ». با کسی که خطا بکند، پاداش می‌برد. مجتهد که خطاکار هست!

این تحلیل انحرافی در رابطه با به‌اصطلاح اتفاقی که افتاد، برخی ذکر می‌کنند. یا مثلاً برخی این‌طور می‌آورند که اصلاً عاشورا یک امر استثنایی است و نمی‌شود از آن الگو گرفت! [در حالی که] عاشورا در همه ابعادش، باید از آن الگو بگیریم. جنبه الگوپذیری‌اش خیلی برجسته است. لذا خود امام حسین می‌فرماید: «من برای شما اسوه هستم.»

عاشورا: الگویی جامع و همیشگی

حتی ما معتقدیم که اصولاً امام حسین علیه‌الصلاه والسلام را برای چهار مخاطب می‌توانیم مطرح بکنیم:

یکی برای شیعیان است با آن نگاهی که نسبت به امام معصوم مفترض‌الطاعه دارند که این بزرگوار دارای علم لدنی است، دارای عصمت است و جایگاه ویژه دارد. خب، این‌ها در بسیاری از ابعاد، به‌اندازه ظرفیت خودشان می‌توانند الگو بگیرند.

دوم برای همه مسلمانان. چون خود امام حسین می‌فرماید که من آمدم برای احیای سنن الهی، برای احیای سنت و برای از بین بردن بدعت‌ها. این تعبیر خود امام علیه‌الصلاه والسلام است. در جای دیگر می‌فرماید: «من آمدم برای اینکه امر به معروف و نهی از منکر بکنم، چون امروزه ما با بدترین منکر مواجه هستیم که یک کسی در حاکمیت اسلام است که شرب الخمر [می‌کند]، بوزینه‌باز [است] و پایبند به احکام شریعت اسلام نیست. این بدترین منکر است.»

امام حسین(ع): الگویی برای همه

در جایی که ما با چنین منکری مواجه می‌شویم که تهدید نسبت به اساس اسلام است، خب خیلی مهم است. وظیفه امام است که نقش خود را ایفا بکند و هر کسی که مؤمن است اگر کسی ببیند که ما با آن مواجه هستیم، مؤمن –تعبیر امام این است– که مؤمن باید به سوی لقاء پروردگارش بشتابد. نمی‌فرماید “فلیرغب الحسین” که این یک وظیفه اختصاصی برای امام حسین باشد یا امام در میدان قرار بگیرد و در برابر منکر بایستد. “ألا ترون أن الحق لا یُعمل” این برای مسلمانان می‌تواند الگو باشد.

امام حسین سوم برای پیروان ادیان ابراهیمی، چون محور آموزش همه پیروان ادیان ابراهیمی خدای متعال است. امام حسین می‌فرماید من شما را دعوت به خدا می‌کنم، دعوت به توحید می‌کنند.

و چهارم هم برای انسان آزاده. حتی آن کسی که معاد را قبول ندارد. می‌فرماید: شما که دین ندارید “دین فی دنیاک ولا تخافون المعاد فکون احرار فی دنیا”.

پس امام حسین (ع) به عنوان یک الگو مطرح است.

پیوند عاشورا و غدیر: عینیت‌بخشی به معنای غدیر

یک نکته مهمی را که ما باید اینجا مورد اشاره قرار دهیم این است که یک رابطه عمیقی بین عاشورا و غدیر هست. عاشورا عینیت بخشی به معنای غدیر است. غدیر آمده که یک فهم عمیق و جامع و دقیق از اسلام ارائه بدهد. مردم هم در سرنوشت خودشان حاضر باشند. معنا، معنای درست باشد. احکام اسلام تعطیل نشود و درست هم احکام فهمانده بشود. بشریت با فلسفه احکام آشنا بشوند کامل.

و لذا عینیت بخشی به معنای غدیر در عاشورا جلوه‌گری می‌کند؛ یعنی چون با یک انحراف ما مواجه شدیم، با یک نوع جهل مواجه شدیم، این جهل منجر شد که این اتفاق صورت بگیرد. آن دانایی و آن دانشی که باید مسلمانان داشته باشند تا پیشرفت و رشد بکنند، آن دانش پیدا نشد و این اتفاق‌ها افتاد تا رسید به این تلخ‌ترین اتفاق در تاریخ.

و خود غدیر هم حادثه دوم یا بزرگ‌ترین از بزرگترین حادثه‌ها در زمان حیات پیامبر (ص) بود. یعنی ما دو حادثه مهم یا به تعبیر دیگر مهم‌ترین حادثه‌ها در زمان پیامبر دو تا بود: یکی آن زمانی که پیامبر اکرم مبعوث به رسالت می‌شود؛ یعنی بعثت و دومی در ۱۰ هجرت اتفاق افتاد در بازگشت از حج که اسم آن حج را هم حجت‌الوداع گذاشتند و در آن حج بوده که خدای متعال تکلیف مسلمانان را برای آینده روشن می‌کند.

۲۳ سال تلاش پیامبر حالا باید استمرار پیدا می‌کند در حوزه رهبری و امامت. لذا بحث امامت آن دومین حادثه بود که جز مهم‌ترین‌ها بود در زمان حیات پیامبر اکرم.

و به همین جهت شما رابطه بین بعثت، غدیر و عاشورا را کاملاً باید از این جهات مورد توجه قرار دهید.

محرم: فرصتی برای بازتعریف عاشورا

خوب حالا وقتی که محرم می‌رسد، ما باید واکاوی بکنیم، کنکاش بکنیم، تحقیق بکنیم، یک بازتعریفی از عاشورا با توجه به تناسبات روز داشته باشیم، اقتضائات روز داشته باشیم، مواجهاتی را که با آن داشته باشیم تا بتوانیم تکلیف خود را برداشت بکنیم.

وقتی که با صحنه‌هایی مثل صحنه‌های عاشورایی انسان مواجه می‌شود، به هر حال هر کدام از ائمه (ع) با توجه به اقتضائات و تناسباتی را که داشتند مواضعی داشتند در اوضاع فرهنگی، در حوزه‌های سیاسی، در ابعاد دیگر.

و به همین جهت باید این مطالعه به صورت دقیق صورت بگیرد. مبلغان ما از این منظر باید به این تحلیل‌های متناسب با شرایط بپردازند.

بحث دینداری امروزه چگونه می‌تواند خود را ظهور و جلوه بدهد؟ چگونه روزه باید امر به معروف و نهی از منکر کرد؟ چگونه می‌توان احیای سنت رسول خدا کرد؟ چگونه می‌توان با بدعت‌ها مبارزه کرد؟ چگونه می‌توان با تحریف‌ها مبارزه کرد؟ با تعریف‌هایی که امروزه ما با آن به صورت جدی مواجه هستیم.

یک زمانی به شکلی این تعریف‌ها صورت می‌گرفت. ما مواجه شدیم با یک نوع اسلام اموی، با یک نوع اسلام عباسی، اسلام اشرافی‌گری، اسلامی که دریش هیچ نوع عدالتی نبوده که البته ما در واقع این‌ها را اسلام نمی‌دانیم. و یک اسلام علوی است که در این اسلام علوی محور عدالت در جامعه، محور توحید است.

که این مهم‌ترین آموزه‌ها برای پیغمبر اکرم و همه انبیای الهی است. همه انبیا آمدند بشریت را یک به توحید دعوت بکنند و دوم به عدالت در حوزه اجتماعی که تبعیضی نباشد. خوب در زمان پیغمبر اکرم این به آن کمال خودش می‌رسد. رسالتی را که خدای متعال به پیامبر اکرم می‌دهد همه باید به این جایگاه برسند.

انبیا آمدند تا جایگاه انسانی در جای خودش معنای درست پیدا بکند؛ یعنی حفظ کرامت، حفظ شئون انسانی. نه برده‌داری باید باشد، نه تبعیض باشد، نه بی‌عدالتی، نه نژادگرایی و نژادپرستی باشد.

یک زمانی با همین نگاه، برخی خودشان را برتر از برخی دیگر می‌دانستند. برخی از قبایل در عرب خودشان را برتر از دیگران می‌دانستند. برخی‌ها خودشان را از عجم برتر می‌دانستند. دوران برده‌داری را ما می‌بینیم که در همان زمان بوده، در جاهلیت عرب که هم جهل نسبت به خود بود، هم جهل نسبت به انسان، هم جهل نسبت به کرامت انسان، هم جهل نسبت به جایگاه انسان، هم جهل نسبت به آن رابطه‌ای که با خدای متعال باید باشد همه این جهل‌ها وجود داشته. همین نادانی‌ها وجود داشته.

خب، با این جهل‌ها باید مبارزه کرد. پیامبر اکرم در رأس مبارزه کرد با جاهلیت در آن زمان. منتها این جاهلیت بعدها بازگشت کرد. شما می‌بینید امام حسین (ع) باز هم با همین جهل و جهالت و حیرت دارد مبارزه می‌کند. در این زیارت اربعین کاملاً شما مشاهده می‌کنید.

عبارات را که دقت کنید، به همین نکته اشاره می‌کنند «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلَالَهِ» این، بدترین شرایطی است که ممکن است برای یک جامعه انسانی پیش بیاید؛ وضعیتی که در آن انسان‌ها در مسیر جهالت قرار می‌گیرند و گرفتار حیرت می‌شوند.

همین تعبیر، در نهج‌البلاغه از زبان امیرالمؤمنین علی(ع) نقل شده است. ایشان می‌فرمایند: «إلی الله أشکو من معشرٍ…» یعنی به خدا شکایت می‌کنم از گروهی که… این نکات، بسیار مهم هستند و باید به آن‌ها پرداخت؛ زیرا نشان‌دهنده اهمیت موضوع است.

امامت حسین علیه‌السلام و جریان غدیر

امام حسین(ع) در پیروی از راهی است که پیامبر اکرم(ص) در غدیر خم ترسیم کرد. غدیر هم، مکمل جریان بعثت است، و هدف آن دعوت به توحید و تحقق عدالت است.

در طول تاریخ، همواره این تعارض دیده شده است: عده‌ای مخالف این دعوت‌ها بودند؛ دعوت به کفر، شرک و نفاق. از سوی دیگر، بی‌عدالتی رخ می‌داد. امروزه، این بی‌عدالتی در اشکال و ابعاد مختلف مشاهده می‌شود، به‌ویژه به بهانه نژادپرستی که برخی نژاد خود را بر دیگران ترجیح می‌دهند؛ مانند ساز ژرمن بر غیر، یا در زمان حضرت موسی، که بین قبطیان و غیرقبطیان فرق می‌گذاشتند.

بازگشت به جهل و جهالت در دنیای مدرن

این نژادپرستی و جهل، امروز در قالب‌های دیگری ظاهر شده است، نظیر نوعی برده‌داری جدید یا جهالت مدرن. در دنیای امروز، با نوعی بازگشت به جهل و نادانی روبه‌رو هستیم که درباره جایگاه انسان و کرامت انسانی بحث می‌کند.

امام رضوان‌الله‌علیه، در این زمینه، با نگاهی پیامبرگونه، به احیای باورهای توحیدی پرداختند، و این باور را در میان جامعه انسانی زنده کردند. او درصدد تحقق عدالت و اصلاح جامعه برآمد، و انقلاب‌هایی که انجام شد، شعاری است از فرهنگ غدیری و عاشورایی. این انقلاب، شعاعی است از همان فرهنگ غدیری و عاشورایی که در ذیل بعثت تعریف شده است.

وقتی این انقلاب محقق شد، با گفتمان‌های جدیدی رو به رو شدیم:

– گفتمان کرامت انسانی

– گفتمان عدالت

– گفتمان عقلانیت

– گفتمان معنویت

– و در نهایت، گفتمان مردم‌سالاری

همه این‌ها در خود غدیر تجلی یافتند؛ جایی که مردم با بیعت، در سرنوشت خود مشارکت کردند و حاضر شدند در تعیین مسیر جامعه نقش داشته باشند.

این گفتمان، گفتمانی است که با گفتمان‌های رایج در جهان امروز در تقابل است. این گفتمان با گفتمان لیبرالیسم و به‌ویژه گفتمان کمونیسم کاملاً در تضاد قرار دارد. از این‌رو، امام خمینی، گورباچف را به گفتمان توحیدی دعوت کردند و او را به گفتمان عدالت که برایش آشنا بود، فراخواندند؛ اما به موضوعاتی اشاره داشتند که اکنون مجال بحث آن نیست.

چالش‌های گفتمان انقلابی

در طول دوران انقلاب اسلامی، همواره شاهد فتنه‌ها و توطئه‌هایی بوده‌ایم که با هدف نابودی این گفتمان و براندازی آن شکل گرفته‌اند. از این‌رو، در این گفتمان که گفتمان عدالت و معنویت است و همه آن‌ها از رحمت الهی سرچشمه گرفته، هدف، گسترش رحمت الهی به کل جامعه بشری است. زیرا بعثت پیامبر نیز برای همین منظور بود؛ بعثت برای آن بود که این رحمت به تمام جامعه بشری اعطا و منتشر شود. چنان‌که در قرآن کریم آمده: «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِّلْعَالَمِینَ» و در تعبیری دیگر، پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «إِنَّمَا بُعِثْتُ رَحْمَهً».

موانع فراگیری گفتمان توحیدی

با این حال، گروهی نمی‌خواهند این گفتمان فراگیر شود، زیرا با منافع آن‌ها، یعنی سلطه‌جویی، ثروت‌اندوزی و زیاده‌خواهی، سازگار نیست. به همین دلیل، آن‌ها همواره تلاش کرده‌اند با این گفتمان مقابله کنند. اما به‌طور طبیعی، نتوانسته‌اند این تقابل را به سرانجام برسانند. گفتمان کمونیسم نتوانست با این گفتمان رقابت کند، زیرا گفتمان توحیدی، دین‌گرایی و دین‌محوری با فطرت انسان‌ها هماهنگ و عجین است و نمی‌توان با فطرت انسانی تقابل کرد. از این‌رو، آن گفتمان به زباله‌دان تاریخ سپرده شد.

امروزه گفتمان جدیدی در جهان مطرح شده است که بر پایه اسلام، با تفکر عاشورایی، علوی و اهل بیت(ع) که امام خمینی رضوان‌الله‌علیه آن را تبیین کردند، شکل گرفته و از بعثت پیامبر اکرم (ص) سرچشمه می‌گیرد. این گفتمان مورد استقبال جهانیان قرار گرفته، اما مخالفان همواره در پی نابودی آن بوده‌اند. تهدیدها، تطمیع‌ها و فتنه‌ها در دوره‌های مختلف انقلاب مشهود بوده است. یکی از این تهدیدها، رژیم صهیونیستی بوده که همواره به‌عنوان پادگان نظامی نظام سلطه، در صدد تقابل با این گفتمان برآمده است. زیرا، همان‌گونه که امام خمینی به ما آموختند، بیش از پنجاه سال است که اسرائیل به‌عنوان غده سرطانی شناخته می‌شود.

حضور این رژیم در فلسطین، آینده‌ای خطرناک برای جامعه اسلامی، مسلمانان و کل جامعه انسانی به دنبال خواهد داشت. از زمان اعلام موجودیت این رژیم در سال ۱۹۴۸، نقض‌های متعددی نسبت به بیانیه‌ها و قطعنامه‌های سازمان ملل صورت گرفته است که اکنون مجال بحث آن نیست. عدم پایبندی اسرائیل به این بیانیه‌ها و قطعنامه‌ها، منجر به ورود به فلسطین و اشغال تدریجی آن شده است. اکنون بیش از چهارپنجم سرزمین فلسطین که حق مسلم فلسطینیان است، اشغال شده و این رژیم برای خود حاکمیتی تشکیل داده که از منظر اسلام واقعی و گفتمان انقلاب اسلامی به رسمیت شناخته نشده و نخواهد شد.

تقابل گفتمان سلطه با گفتمان مقاومت

این تقابل گفتمانی همواره وجود داشته است. اخیراً شاهد حمله اسرائیل به ایران بودیم. بر اساس آموزه‌های قرآنی و منطق اهل بیت (ع)، منطق مقاومت در برابر کسانی که به دنبال زر، زور و تزویر هستند و می‌خواهند همه تسلیم منویات آن‌ها شوند، ضروری است. رفتار آمریکا را ملاحظه کنید که می‌گویند: «یا تسلیم شوید، یا با ما باشید یا علیه ما». این شعاری است که نظام سلطه سر داده است. یعنی اگر می‌خواهید از جنگ فرار کنید، باید تسلیم ما باشید، وگرنه به شما حمله می‌کنیم. به همین راحتی از رژیم صهیونیستی حمایت می‌کنند. در حوزه دیپلماسی سیاسی، از یک سو برجام را پاره می‌کنند، سپس دعوت به مذاکره می‌کنند، در حین مذاکره تحریم می‌کنند و در نهایت از رژیم صهیونیستی که به ایران حمله می‌کند، حمایت کرده و سلاح و امکانات در اختیار آن قرار می‌دهند.

منطق مقاومت، مقاومت در برابر خودکامگی، زورگویی و کسانی است که کرامت انسانی، ایمان انسان‌ها و باورهای بشری را نشانه گرفته‌اند. مقاومت در برابر کسانی است که به انسان‌ها زور می‌گویند و همه چیز و همه کس را استعمار کرده و به بردگی می‌کشانند. بردگی در زمان رسول خدا (ص) در حوزه جاهلیت مفهومی داشت، اما امروزه در دوران مدرن، بردگی معنای دیگری دارد. امروز بردگی ملت‌ها و ملل جهان است که نظام سلطه به دنبال آن است. وظیفه یک مؤمن و یک عاشورایی این است که در برابر این جریان با شدت برخورد کند و کفر به طاغوت داشته باشد. همان‌گونه که در آیات سوره بقره، از جمله آیه‌الکرسی، آمده است: «فَمَن یَکفُر بِالطَّاغُوت»، ایمان به حقیقت بدون کفر به طاغوت ممکن نیست. باید نفی همه آلهه‌ها صورت گیرد جز خداوند متعال که دارای تمام جلال و جمال است.

ویژگی‌های پیروان پیامبر و منطق مقاومت

پیروان پیامبر اکرم (ص) ویژگی‌هایی دارند که در قرآن کریم آمده است: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ». کسانی که با پیامبر هستند، نسبت به کفار و مشرکان شدت عمل دارند، زیرا آن‌ها در برابر توحید و نظام توحیدی ایستاده و به دنبال توسعه جهل و نادانی بشر هستند تا جایگاه کرامت انسانی را نشناسد و در مسیر توحید قرار نگیرد. اما بین خودشان رحمت و تواضع دارند. همچنین در آیه‌ای دیگر آمده: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَن یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ». اگر کسی از دین خدا مرتد شود، خداوند قومی را می‌آورد که او را دوست دارند و آن‌ها خدا را دوست دارند، متواضع با مؤمنان و عزتمند در برابر کافران هستند و در راه خدا جهاد می‌کنند، بدون ترس از ملامت دیگران.

در آیه ۱۹۰ سوره بقره آمده که با کسانی که به جنگ شما آمده‌اند، باید در راه خدا مبارزه کنید، اما نباید تعدی و تجاوز کنید، زیرا خداوند متجاوزان را دوست ندارد. آیات جهاد و مقاومت فراوان است و در جای خود باید به‌تفصیل بررسی شود. منطق مقاومت در برابر زورگویان و کسانی که ما، به‌ویژه ایرانیان را با سابقه کهن در غیرت، همت و دفاع از عدالت و مقابله با ظلم، به تسلیم دعوت می‌کنند، ضروری است. ایران با تمدن کهن خود، یکی از قدیمی‌ترین تمدن‌های بشری، در برابر این هجمه‌ها قرار گرفته است. وظیفه دینی، انسانی و ایرانی حکم می‌کند که در مقابل این هجمه‌ها ایستادگی کنیم.

امام خمینی (ره) این ادبیات را زنده کردند و سیادت و بزرگی را در ما احیا نمودند. همچنین رهبر انقلاب، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (حفظه‌الله)، این دوران را به بهترین شکل مدیریت کرده و عزت را به اسلام، مسلمین، ایران و ایرانیان بازگرداندند. امروز ایران به‌عنوان کشوری مقتدر در جهان شناخته می‌شود. باید توجه داشت که ایرانی را نمی‌توان با تطمیع یا تهدید تسلیم کرد، زیرا این اقدامات به خودشان بازمی‌گردد. امیدواریم خداوند متعال توفیق دهد تا تفکر عاشورایی که دفاع از انسان و مقابله با شرک و کفر است، به‌درستی بیاموزیم و منطق مقاومت، برخاسته از آموزه‌های اهل بیت (ع)، را احیا کنیم. ادبیات اهل بیت، شرح و تفسیر آیات قرآن است که هم انتشار رحمت را وظیفه هر پیامبر می‌داند و هم مقابله با ظلم و خودکامگی را با منطق مقاومت ترویج می‌کند. خداوند به همه ما توفیق دهد تا در این دوران خاص، وظایف خود را به‌درستی بشناسیم و به آن‌ها عمل کنیم.

پایان پیام/

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.